۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

سلسله ساسانی

اردشير توانست دولت بزرگ و قدرتمند به وجود آورد و از سپاه دائمي بزرگ برخوردار شود تا از قدرت يافتن حكم‌رانان در نواحي مختلف ايران جلوگيري كند و از سوي ديگر، بيگانگان نتوانند بر او غلبه كنند. گفتني است با تأسيس سلسله‌ي ساساني، دين زرتشتي دين رسمي كشور شد. با وجود اين، روز به روز بر تعداد پيروان اديان بودايي و مسيحي افزوده مي‌شد؛ زيرا پيروان اديان ديگر در ايران مي‌توانستند عقايد دين خود را تبليغ كنند. درباره همسايگان ايران در زمان ساسانيان بايد به رومي‌ها و اعراب اشاره كرد. در اوايل تأسيس سلسله‌ي ساساني مردم روم پيرو مسيحيت شدند. يكي از امپراتوران روم به نام كنستانتين، مسيحيت را دين رسمي اين كشور اعلام كرد. او براي نزديك شدن به مرزهاي ايران، پايتخت خود را از شهر روم ايتاليا به شهر استانبول تركيه- كه در آن زمان شهر قسطنطنيه نام داشت- منتقل كرد. اين اقدام او بعدها موجب تقسيم امپراتوري روم شد. يكي روم شرقي و ديگري روم غربي ناميده شد. ميان ايران و دولت روم شرقي بارها جنگ درگرفت.در زمان ساسانيان، در قسمت جنوب ايران، عرب‌هايي مي‌زيستند كه از دوره‌هاي گذشته از عربستان مهاجرت كرده‌ بودند. ساسانيان به منظور جلوگيري از هجوم اعراب، به گروهي از آنان اجازه دادند كه در مرزهاي جنوبي كشور ساكن شوند. حضور آنان در ايران موجب شد تا از اوضاع سياسي و اجتماعي ايران آگاهي دقيق و فراوان كسب كنند. به نظر مي‌رسد كه ايرانيان در آن روزگاران بيشتر به تثبيت هويت خود مي‌انديشيدند و اهتمام داشتند. اما نارضايتي مردم و كشور گشايي‌هاي هوس بازانه مانع از تحقق و حيات آن مي‌شد. چنانكه سلسله ساساني به اين سرنوشت دچار شد و اعتقاد به جبر و سقوط حتمي مزيد علت شده بود. چه، با استناد به نامه معروف رستم فرخ‌زاد به برادرش كه در شاهنامه هست اين ضعف روحيه اهل زمانه را كه به سقوط و انحطاط خويش به عنوان يك تقدير و مشيت الهي مي‌نگريستند به خوبي نشان مي‌دهد و اين انديشه عامل بازدارنده در مقابل هر تلاشي و كوشش بود. به اين ترتيب، ايران از آرمان يكپارچگي سياسي كه ساسانيان آن را دنبال مي‌كردند، دور شد و با حمله اعراب مسلمان سقوط كرد. حادثه فتح ايران، با آن فراز و نشيب‌هاي سترگ، از مهمترين حوادث تاريخ دنياي باستان است.

داریوش بزرگ

جنگهای داریوش بزرگ با رقیبان قدرت اقدامات داریوش بزرگ در مصر، حفر ترعۀ اتصال میان دریای سرخ و دریای مدیترانه در مصر، تسخیر سرزمینهای اروپایی توسط داریوش بزرگ، فتوحات داریوش بزرگ در هندوستان شخصیت داریوش بزرگ و جهانداری او نوشته‌ئی که داریوش بزرگ به‌مناسبت حفر کانال اتصال دریای سرخ به‌دریای مدیترانه به‌سه‌زبانِ پارسی و آرامی و مصری از خود برجای نهاده بوده توسط باستانشناسان در ناحیۀ غربی کانال سوئز کشف شده است. متن پارسی این کتیبه که کوتاهتر از متنِ مصری است چنین است: «خدای بزرگ است اهورَمَزدا، که آسمانها را آفرید، که این سرزمینها را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید، که پادشاهی این سرزمین پهناور که دارای اسبان خوب و مردم خوب است را به‌داریوش سپرد. من داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای با مردمان گوناگون، شاهِ سرزمینهای پهناور، پسرِ ویشت‌اَسپَه، هخامنشی [هستم]. داریوش شاه گوید: من پارسی‌ام، مصر را گرفتم، سپس دستور دادم تا این ترعه را در میان رودخانۀ پیراؤ و دریای پارس حفر کردند تا کشتیها بتوانند از مصر به‌سوی پارس بروند. این آرزوی بزرگ من برآورده شد.» کاهنان مصری در سندی که از خود برجای نهاده‌اند خشنودی مردم مصر از داریوش را چنین بیان داشته‌اند: «داریوش که زادۀ نیت (مادرِ زمین) و متولی سائیس (معبد مادرِ خدایان مصری) است کارهائی را که خدا به‌ارادۀ خویش آغاز کرده بود به‌انجام رساند (یعنی هرچه در مصر کرد، همان بود که خواست خدا بود).… وقتی او در شکم مادرش بود نیت وی‌را فرزند خویش دانست،… دست خود را با کمان به‌سویش برد تا دشمنانِ وی‌را براندازد، همان‌گونه که برای فرزند خودش رع کرده بود.… او نیرومند است و دشمنانش را در همۀ سرزمینها نابود می‌کند. شاه مصر عُلیا و مصر سُفلی داریوش، که تا ابد جاوید بماناد، شاه بزرگ، پسر ویشت‌اَسپَه هخامنشی، پسر او (یعنی پسر نیت) است، و نیرومند و جهان‌گیر است. مردم سرزمینهای دور با هدایای خود رو به‌سویش می‌آورند و برایش خدمت می‌کنند» کاهن بزرگ مصر که رئیس مدارس پزشکی مصر بوده دربارۀ داریوشچنین نوشته است: شاهنشاه داریوش، شاهِ همۀ کشورهای بیگانه، شاه مصر عُلیا و سُفلی وقتی در شوش بود به‌من فرمان داد که به‌مصر برگردم و تأسیسات حیات‌بخش پزشکی مصر را نوسازی کنم. … آن‌گونه که شاهنشاه فرمان داده بود مأموران شاهنشاه مرا از این‌زمین به‌آن زمین بردند تا به مصر رساندند. هرچه شاهنشاه دستور داده بود را انجام دادم. کارمندان را به‌خدمت گرفتم همه از خاندانهای سرشناس نه از مردم عادی. آنها را زیر دستِ کاردانان و استادان گماشتم تا پیشۀ پزشکی فراگیرند. فرمان شاهنشاه چنین بود که باید همه چیزهای شایسته و بایسته به‌آنها تحویل داده شود تا پیشۀ خود را به‌خوبی انجام دهند. من هرچه لازم بود و هر ابزاری که پیشترها در کتابها مقرر شده بود را در اختیار آنها گذاشتم. شاهنشاه چنین دستور داده بود، زیرا به‌فضیلت این علم واقف بود. او می‌خواست که بیماران شفا یابند. او اراده کرده بود که ذکر خدایان را جاوید سازد، معابد را آباد بدارد، جشنها و اعیاد دینی با شکوه بسیار برگزار شود.

هخامنشيان و قوم پارس

پارس‌ها كه گروهي از آريايي‌هاي مهاجر بودند سرزميني را كه در آن ساكن شدند، به نام ايشان، پارس يا فارس و به تعبير غربي‌ها (Persia) ناميده‌اند.قبايل چادرنشين پارس ابتدا در اين سرزمين به دامداري پرداختند ولي پس از مدتي، گروهي از آنها كشاورز و يكجانشين شدند.يكي از اين قبايل قبيلة «پاسارگاد» بود. رئيس اين قبيله «هخامنش» نام داشت. او رئيس همة قبيله‌هاي پارسي نيز بود بنابراين قبيلة هخامنش بزرگترين قبيلة پارس بشمار مي‌آمد. يكي از نوادگان هخامنش كه به حكومت سرزمين پارس رسيد «كورش» نام داشت. كورش پارس‌ها را به قيام عليه مادها دعوت كرد. پارس با او همراه شدند و تعدادي از بزرگان ماد نيز به او پيوستند. «آژي دهاك» پادشاه ماد از كورش شكست خورد و حكومت مادها به پايان رسيد.سرانجام كورش در يكي از جنگ‌هايش در شمال شرقي ايران كشته شد. پس از كورش حكومت هخامنشيان كه مورد تهاجم مخالفان قرار گرفت با به قدرت رسيدن داريوش بار ديگر هخامنشيان اقتدار خود را بازيافتند. داريوش نزديك به سه سال به طور مداوم با شورشيان جنگيد تا توانست همة آنها را شكست دهد.او در كتيبة «بيستون» كه از خود به يادگار گذاشته، چگونگي اين جنگ‌ها و طرز مجازات دشمنان خود را شرح داده است. در دورة هخامنشيان بناهاي بزرگي در ايران ساخته شد و چون در ساختن آنها از سنگ به مقدار زياد استفاده مي‌شد امروزه آثار اين بناها به جا مانده است. همچنين آنان اقدامات مهم و ارزشمند انجام دادند كه در تاريخ انديشه بشري قابل توجه است. پايتخت‌هاي هخامنشيان هخامنشيان براي اينكه به نقاط مهم قلمرو خود نزديكتر باشند چندين شهر را پايتخت خويش قرار داده بودند. يكي از پايتخت‌هاي آنان شهر هگمتانه بود كه در آن زمان«اكباتان» ناميده مي‌شد؛ در واقع اين شهر پايتخت تابستاني آنها و پايتخت ديگرشان شهر(( شوش)) بود كه پايتخت زمستاني بشمار مي‌رفت.«تخت جمشيد» معروف‌ترين پايتخت‌ هخامنشيان شامل مجموعه‌اي از كاخ‌هاي عظيم بود كه هنوز ويرانه‌هاي آن باقي است.اين بناي باستاني به دستور داريوش كنار شهري به نام«‌پارسه» ساخته شد.