۱۳۸۷ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

نام پرشیا

نام پرشیا را اروپاییان برای ایران برگزیده بودند. این نام تا سال 1935 میلادی در غرب استفاده میشد هر چند که ساکنان این فلات بلند آن را از دیرباز ایران می نامیدند. اقوام مختلفی از انسانها همچون ایلامیان در این سرزمین زندگی می کردند آنطور که بعضی یافته ها حاکی از تمدنهایی با قدمت بیش از پنج هزار سال در جای جای ایران است. - قبایل آریایی و در راس آن مادها از 1500 ق.م. همزمان با پارسیها در مناطق شمال غربی ساکن شدند. - اولین رهبر برجسته پارسیها هخامنش بود که حدود 681 ق.م زندگی می کرد. پارسیها تا 550 ق.م. یعنی به سلطنت رسیدن کورش کبیر تحت سلطه مادها بودند. - کورش حکومت حکمرانان ماد را منقرض کرد، سپس در 546 ق.م. پادشاهی لیدیا را فتح کرد و بابل را در 539 ق.م. آزاد نمود و اولین منشور حقوق بشر در حمایت از بردگان و علی الخصوص یهودیان زمان را نگاشت. - کامبیز دوم، پسر و جانشین کورش قلمرو پادشاهی ایرانیان را پس از شکست دادن مصری ها در 525 ق.م. گسترش داد. - داریوش بزرگ که در 522 ق.م. به تخت نشست قلمرو پادشاهی را تا رود سند (در هند) گشود. به فرمان او ساخت کانالی را از رود نیل تا دریای سرخ انجام گرفت. - در 490 ق.م. لشگر داریوش در جنگ معروف ماراتون شکست خورد. - اسکندر کبیر پس از جنگهای متمادی که بین 334 و 331 ق.م. صورت گرفت و در آخرین آن داریوش سوم را شکست داد، امپراطوری ایران را به قلمرو خود افزود. (امپراطوری پرشیا) - پس از آن به مدت پنج قرن ایران زیر مجموعه ای از امپراطوری بزرگ بود تا آنکه پس از سقوط سلوکیان در قرن دوم ق.م. سلسله اشکانیان آغاز شد. - اردشیر اول در 224 میلادی بر علیه اشکانیان شورش کرد و پس از شکست آنها در جنگ هرمز سلسله ساسانیان را پایه گذاشت. - در 483 میلادی کامبیز اول مغلوب اقوام زردپوست هان شد و خسارات سنگینی به ایران وارد شد. - خسرو دوم در 602 جنگی طولانی بر علیه بیزانس شروع کرد و تا 619 تقریبا تمام جنوب غربی آسیای صغیر و مصر را تحت تصرف خود در آورد. - امپراطور بیزانس هراکلیوس بین سالهای 622 و 627 ایرانی ها را تا مرزهای قبلی عقب راند. - مسلمانان عرب طی جنگهای متعددی که از 636 شروع شد و پنج سال به طول انجامید تمامی ایران را تحت سلطه خود درآوردند تا اینکه در نهایت در 651 نقطه پایانی بر سلسله ساسانی گذاشتند. - از پیامدهای سلطه اعراب هرج و مرجی در ایران بود که حدود هشت قرن طول کشید. با به قدرت رسیدن سلجوقیان ترک و شکست حکمرانان محلی، بیشتر ایران تا قرن 13 تحت کنترل خاندان سلجوقی قرار گرفت. - با این اوصاف اسماعیلیان که یک فرقه شیعه بود منطقه فرمانروایی کوچک ولی مهمی را در منطقه رودبار البرز بین قرون 11 تا 13 تحت کنترل داشتند. - در قرن 13 با حمله مغولها عمده ترین شهرهای ایران از جمله قزوین، همدان، اردبیل، مراقه، نیشابور، ری و توس از بین رفتند و ایران صحنه قتل عام و تاراج وسیعی شد. - بین سالهای 1381 و 1405 میلادی بر اثر حملات سپاهیان تیمور لنگ باقیمانده شهرهای ایران نیز نابود شدند. - فرقه ای از صوفیان مبارز به رهبری صفی در اوایل قرن 14 در اردبیل شکل گرفت. جانشین وی اسماییل ابتدا تبریز و سپس تمام ایران را فتح کرد و در 1501 خود را شاه اسماییل اول اعلام نمود و سلسله صفویه آغاز شد. برای اولین بار بعد از قرن هفتم، تمامی ایران به عنوان یک کشور مستقل متحد شد. - در 1509 شاه اسماعیل کنترل منطقه عراق را به دست آورد ولی در 1534 سلطان سلیمان بغداد را فتح کرد. در پی به قدرت رسین عثمانی ها شاه عباس پایتخت را از تبریز به اصفهان منتقل کرد. حسین در سال 1694 به تخت نشست.او تلاش می کرد که افغانی های تحت فرمان را از مذهب سنی به شیعه گرایش دهد. این باعث قیام افغانی ها به سرکردگی محمود شد و در پی آن اصفهان سقوط کرد و حسین در 1722 اعدام شد. این نقطه پایان خاندان صفویه بود. - در 1794 آقا محمد رقیبان بیشماری را شکست داد و تمامی ایران را تحت کنترل گرفت. او اولین پادشاه قاجار بود. - جانشین وی فتحعلی شاه بین سالهای 1797 تا 1834 حکمرانی کرد. در زمان وی ایران در جنگی از روسها شکست سنگینی خورد و در 1813 طبق قرارداد گلستان ایران الحاق گرجستان را پذیرفت و نواحی بسیاری از شمال قفقاز را به روسها واگذار کرد. - در 1820جنگ دیگری با روسیه عواقب فاجعه آمیزتری برای ایران داشت. ایران در 1828 مجبور شد قرارداد ترکمنچای را امضا کند که طبق آن مرز ایران از شمال به رود ارس محدود میشد. در نتیجه ارمنستان و آذربایجان اموزی نیز از ایران جدا شد. - در طی حکمرانی محمد شااه بین سالهای 1834 تا 1848 ، روسیه شروع به ترویج تاثیرگذاری سیاسی در ایران کرد. - دخالت خارجی و تجاوزات ارضی در دوران ناصرالدین (1848-1896) و پسرش مظفرالدین (1896-1906) شدت گرفت. - در پی اعتراضات و تظاهرات گسترده، در 1905 مظفرالدین مجبور شد تشکیل یک مجلس منتخب مردم را قبول کند. قانون اساسی جدید قدرت سلطنتی را محدود کرده و حکومت پارلمانی و قدرت قانونگزار(مجلس) را تایید می کرد. - در 1908 کودتایی بر علیه حکومت از طرف شاه شکل گرفت و ساختمان مجلس به توپ بسته شد. شاهزاده احمد به شرط احترام به قانون اساسی به عنوان نایب السلطنه سوگند خورد. - در 1910 محمدعلی شاه با کمک روسها تلاش به تجاوز به ایران و برانداختن حکومت کرد که با شکست انجام شد. - در 1911 صادرات نفت از ایران تحت قراردادی که در 1901 برای مدت شست سال با انگلیسی ها بسته شده بود شروع شد. - در طی جنگ جهانی اول (1914-1918) ارتش انگلیس و روسیه از طریق خاک ایران حملاتی را به عثمانی ها انجام دادند. - در 1921 رضا خان از قشون خود برای یک کودتا بر علیه دولت استفاده کرد. در 1925 در جلسه ای ویژه، احمد به عنوان آخرین شاه قاجار برکنار شد و رضا خان که قبلا نام پهلوی را برای خود انتخاب کرده بود به عنوان شاه منصوب شد. - در 1941 ارتش انگلیس و شوروی به ایران تجاوز کردند، رضا شاه را برکنار کرده پسر وی محمدرضا پهلوی را جانشین او انتخاب کردند. - در 1942 متجاوزین با امضای قراردادی تمامیت ارضی ایران را به رسمیت شناخته متعهد شدند نیروهای خود را در عرض شش ماه از خارج کنند. در 1943 قراردادی که از طرف امریکایی ها هم مورد تایید قرار گرفته بود متضمن این توافقنامه شد. - در این دوران دولتمردی به نام مصدق که نماینده مجلس بود رهبری نهضت ملی شدن نفت را به عهده گرفت. برای جلوگیری از این حرکت شاه یک ارتشی به نام رزم آرا را به نخست وزیری انتخاب کرد. - چند ماه بعد رزم آرا در 1951 مورد سوءقصد قرار گرفت. مجلس لایحه ای را تصویب کرد که طبق آن شرکت نفت ملی میشد و قدم غیر منتظره دیگری برداشت که طبق آن مصدق بر خلاف نظر شاه نخست وزیر می شد. در پاسخ به این رویدادها انگلیس محاصره ای را تحمیل کرد که صادرات نفت از ایران را غیر ممکن می ساخت. - در 1953 امریکا از سازمان اطلاعاتی جاسوسی سیا برای سرنگونی مصدق استفاده کرد. این کودتا پس از شکست اولیه و فرار شاه، در پی جنگهای خیابانی و دستگیری مصدق، این حرکت مردمی سرکوب شد. - در همین سال امتیاز قبلی نفت (دارسی) به ائتلافی از شرکتهای انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و هلندی واگذار شد. - در 1960 حکومت شاه قانونی تصویب کرد که به نظامیان آمریکایی مصونیت سیاسی می داد.در 1962 ، پس از آنکه آیت الله خمینی در اعتراض به این قانون سخنرانی کرد، دستگیر شد و با اعلام وی به عنوان قهرمان ملی در 1964 به ترکیه تبعید شد. - جرقه ای که پیامد آن انقلاب بود تظاهراتی بود که در حمایت از آیت الله خمینی در 1978 انجام گرفت. - در 11 فوریه 1979 حکومت سلطنتی سرنگون شد و بازرگان نخست وزیر شد. طی یک رفراندوم در اول آوریل 1980 ملت ایران برای تشکیل جمهوری اسلامی رای دادند. - در اکتبر 1979 پس از آنکه به شاه اجازه ورود به ایالات متحده داده شد، سفارت امریکا در تهران توسط گروهی دانشجو به تصرف در آمد و 52 امریکایی به مدت 444 روز گروگان گرفته شدند. - در ژانویه 1980 بنی صدر به عنوان اولین رییس جمهور ایران انتخاب شد. وی در ژوئن 1981 از طرف مجلس خلع صلاحیت شد. سپس رجایی رییس جمهور انتخاب شد. - در سپتامبر 1980 عراق به طور غیر منتظره ایران را مورد تهاجم قرار داد و با حمایت دولتهای مختلف جنگی را آغاز کرد که هشت سال به طول انجامید.

كودتاي سوم اسفند سال 1299

در پي شكست قرارداد 1919، گروهي از دولتمردان انگلستان كه به دنبال ايجاد دولتي مقتدر و نظامي در ايران با استفاده از نيروهاي بومي بودند به اقدامات خود براي برگزيدن فردي نظامي كه به خواسته هاي بيگانگان تن در دهد و مجري سياست هاي آنان شود، شدت بخشيدند. در اين ميان، اردشير جي كه از دوره ناصرالدين شاه به عنوان مسئول تشكيلات جاسوسي انگلستان در ايران فعاليت مي كرد، از سايرين موفق تر بود. او در مورد آشنايي با رضاخان در وصيت نامه خود مي نويسد كه از سال 1917 م. با قزاقي به نام رضا آشنا شده و او را تحت تعاليم خود قرار داده است. لازم به ذكر است كه در اين دوره، انگليسي ها به شدت در پي نفوذ در نيروي قزاق بودند. به همين دليل، اردشير جي سعي داشت كه با تربيت نيروهاي مورد نظر خود قواي قزاق را تحت كنترل انگلستان درآورد تا در فرصت مناسب مورد استفاده قرار گيرند. همچنين سيد ضياءالدين طباطبايي كه روزنامه نگاري مشكوك و ماجراجو بود، در اقدامي هماهنگ با ساير بخش هاي دست اندر كار طرح كودتا با همكاري دوستانش زمينه هاي كودتا را فراهم آورد. آنان موفق شدند در قواي قزاق نفوذ كنند و فرماندهي آن را تغيير دهند. اردشير جي، رضاخان قزاق را به ژنرال آيرونسايد كه وظيفه خارج كردن نيروهاي انگليسي و برقراري حكومت نظاميان در ايران را برعهده داشت، معرفي كرد و نيروهاي قزاق به سمت تهران حركت كردند. در روز سوم اسفند، كودتاگران كه با همكاري انگليسي ها تجهيز شده بودند، با كمك مالي بانك شاهنشاهي و به فرماندهي رضاخان پايتخت را تصرف كردند و بدين ترتيب، كودتاي سوم اسفند 1299 اتفاق افتاد. اين كودتا آغاز سياه ترين دوره در تاريخ معاصر ايران به شمار مي رود. با موفقيت كودتاگران زمينه روي كارآمدن رژيمي فراهم شد كه بيگانگان ايجاد كرده بودند تا استقلال سياسي، فرهنگي و اقتصادي ايران را فداي منافع استعمارگران كنند. نگاهي به عوامل مؤثر در كودتاي سوم اسفند 1299 كودتاي 1299 را به ظاهر قواي قزاق به ثمر رساندند. آنها توانستند بدون هيچ دردسري قدرت را در كشور به دست بگيرند. تاريخ نويسان وابسته به رژيم پهلوي با بزرگ نمايي در خصوص وخامت وضعيت ايران قبل از كودتا رضاخان ميرپنج را به عنوان منجي ايران معرفي مي كنند و او را فرد مستقلي قلمداد مي نمايند. عده اي ديگر كه نمي توانند با توجه به اسناد متعدد نقش انگلستان را در وقوع كودتا ناديده بگيرند، اذعان دارند كه رضاخان با كمك انگليسي ها بر روي كارآمد اما پس از دست يابي به قدرت رويه و سياستي مستقل اتخاذ كرد. به منظور بررسي اين ادعاها عوامل مؤثر در كودتاي 1299 را معرفي مي نماييم. .1 كانون هاي استعماري: در تحليل رايج از سياست هاي انگلستان و استعمار در ايران معمولاً نگاه ها معطوف به دستگاه هاي رسمي و ديپلماتيك انگلستان است. اين در حالي است كه استعمار اروپايي بر بنياد عملكرد كانون هاي اقتصادي و سياسي غير دولتي پديد آمده است كه ضمن استفاده از ظرفيت هاي ديپلماتيك و عملكردهاي رسمي دولت هاي متبوع داراي خصلت فرامليتي است و در مواقعي مستقل از دولت هاي متبوع عمل مي كنند. نفوذ فوق العاده اين كانون ها در ساختار سياسي دولت هاي غربي موقعيتي براي آنها ايجاد كرده است كه مي توانند از امكانات آنها استفاده كنند. گستردگي فرامليتي اين كانون ها، موجب پيدايش شبكه اي جهاني شده است كه سياست هاي خود را از طريق قدرتهاي معارض پيش مي برد. حضور فعال خاندان روچيلد و خانواده ساسون در كودتاي 1299 حكايت از ارتباط تحولات ايران در آن زمان با منافع اين كانون دارد كه از سالها قبل ايران را هدف مطامع استعماري خود قرار داده بود. .2 حكومت انگليسي هندوستان: با اشغال هندوستان توسط قواي انگليس سرزمين ما جايگاه ويژه اي در برنامه هاي استعماري انگلستان يافت. اهميت هندوستان براي استعمارگر پير و لزوم حفظ آن، دركنار مطامع استعماري آنان در ايران باعث شد كه كشور ما جولانگاه شبكه هاي اطلاعاتي حكومت هند بريتانيا گردد. اعضاي اين شبكه در پوشش هاي تجاري - اطلاعاتي و در ارتباط با كمپاني هند شرقي اطلاعات ارزنده اي را در اختيار كشور متبوع خود گذاشته و در شكل دهي به تحولات ايران نقش ويژه اي ايفا كردند. در بعد ديپلماتيك افرادي نظير سرجان ملكم، سرگوراوزلي، سرجان مك نيل، سرهنگ شيل، چارلز آليسون، هنري راولينسون، سر هنري دراموندولف نمونه هاي بارز مأموراني بودند كه در ارتباط با كمپاني هند شرقي و ضمن لطمه زدن به منافع كشور ما با تحميل قراردادها، اطلاعات گسترده اي از وضعيت نظامي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ايران تهيه نموده و با تشكيل كانون هاي استعماري نظير فراماسونري حلقه اي از مأموران استعمار را در ايران سازمان دادند. در كنار اين اقدامات به ظاهر ديپلماتيك، با توسعه فعاليت روسيه در آسياي ميانه و تهديد هندوستان از طريق افغانستان پس از جنگ كريمه، جاسوسان حرفه اي از سوي حكومت هند بريتانيا در ايران مستقر شدند و موفق به ايجاد شبكه گسترده جاسوسي گرديدند. «مانكجي ليمجي هاتريا» مؤسس اين شبكه بود كه در دوره ناصري در پوشش رسيدگي به امور زرتشتيان از هند به ايران آمد. اين فراماسون هندي به سرعت توانست باطيف گسترده اي از فراماسون ها، روشنفكران، بابي ها و بهائيان رابطه برقرار كند. ارتباط وي با جلال الدين ميرزا، رئيس فراموشخانه ملكم، آخوندزاده، ميرزا ملكم خان و. . . گفت وگو در خصوص باستان گرايي، تاريخ سازي براي بابيه وبهائيه با استخدام بهائيان سرشناسي نظير ابوالفضل گلپايگاني در تجارتخانه خود شمه اي از اقدامات وي است كه تأثيري مخرب بر وضعيت سياسي ايران داشت. جانشين وي اردشير ريپورتر بود كه دو سال قبل از ترور ناصرالدين شاه يعني در 1311 قمري به ايران آمد. وي طي سال هاي طولاني حضور در ايران دربسياري از تحولات و وقايع سرنوشت ساز، حضور جدي و فعال داشت. شركت در تأسيس لژبيداري ايران، حضور در جلسات انجمن هاي مخفي عصر مشروطه، زمينه سازي تحصن در سفارت انگلستان، ترويج گرايش به بهائيت در بين زرتشتيان، كه اعتراض زرتشتيان ايران را موجب گرديد، نفوذ در قواي قزاق و انتخاب و هدايت رضاخان ميرپنج براي انجام كودتا و كمك به او براي صعود به سلطنت شمه اي از اقدامات سر اردشير جي بود كه عمق تأثير و نفوذ اين جاسوس كهنه كار را در تحولات سياسي ايران آشكار مي سازد. در سال هاي بعد جاي خالي اردشير جي با حضور فرزند او شاپور جي پر شد و وي نيز مانند پدر نقش آفرين اصلي كودتاي 28 مرداد 1332 در ايران گرديد. اردشير جي مجري سياست لابي صهيونيستي قدرتمندي بود كه در رأس هيئت دولت انگلستان و حكومت هند بريتانيا قرار داشت. چهره هاي شاخص آن عبارت بودند از: لويد جورج، نخست وزير انگليس كه از طرف مادر داراي نژاد يهودي بود؛ ادوين مونتاگ، وزير امور هندوستان كه يك يهودي متعصب بود؛ سر روفوس اسحاق (لردريدينگ) نايب السلطنه و فرمانرواي هندوستان از اعضاي خاندان يهودي اسحاق، و از متعصب ترين يهوديان صهيونيست؛ سروينستون چرچيل، وزير جنگ بريتانيا واز بركشيدگان روچيلدها در هرم قدرت انگلستان. .3 بانك شاهنشاهي: بانك شاهنشاهي يكي از مخرب ترين مؤسسات غربي بود كه در ايران ايجاد شد و لطمات فراواني به كشور ما در عرصه هاي سياسي و اقتصادي وارد آورد. اين بانك با سرمايه خاندان يهودي ساسون ايجاد شد. در آستانه كودتاي 1299 سرفيليپ ساسون مالك بانك شاهنشاهي بود. كارشكني در سر راه دولت هاي ايران قبل از كودتا كه منجر به از هم گسيختگي اوضاع اقتصادي و سياسي كشور شد و كمك اين بانك به تقويت و ترميم وضعيت قواي قزاق به رهبري رضاخان ميرپنج، پرداخت پول به كودتاچيان در هنگام عزيمت به تهران همگي نشانه دخالت عميق اين ارگان مالي استعماري درامور سياسي ايران در آن روزگار بود. جيمز مك موراي، رئيس بانك شاهنشاهي در ايران داراي روابط صميمانه اي با رضاخان بود كه سرآغاز آن به سال هاي حضور رضاخان در همدان باز مي گشت. رضاخان پس از كودتا نيز از وام هاي كلان بانك شاهنشاهي جهت پيش برد اهداف خود و حاميان استعمارگرش بهره فراواني برد. .4 اجزاي سفارت خانه انگلستان در ايران: درتاريخنگاري رايج انگليسي ها و تاريخنگاري عصر پهلوي وبقاياي آن اين گونه وانمود مي شود كه سفارت انگلستان و به تبع آن دولت انگلستان هيچ دخالتي در وقوع كودتاي 1299 نداشته است. اين ادعا در مقابل اسناد و شواهد تاريخي به سرعت رنگ مي بازد. مدعيان عدم مداخله دولت انگلستان دركودتا با ظرافت و بعضي از سر غفلت برخي مكاتبات و ادعاهاي رسمي سفارت و وزارت خارجه انگليس در زمينه كودتا را كه فاقد اطلاعاتي در خصوص دخالت انگلستان در كودتاي 1299 مي باشد را به عنوان شواهد اين موضوع مورد استناد قرار مي دهند. اين در حالي است كه كودتا در ايران توسط وزارت جنگ، وزارت امور هندوستان، وزارت مستعمرات، حكومت هند بريتانيا و شبكه اطلاعاتي آن طراحي و هدايت شد و وزارت امور خارجه انگليس كه لرد كرزن در رأس آن قرار داشت، اطلاع كامل و جامع از اقدامات آنان در اختيار نداشت. سفير انگلستان در ايران در زمان كودتا يعني هرمان نورمن كامرون خود فردي مرتبط با كانون هاي استعماري بود و به جهت عدم هماهنگي با وزير امور خارجه (لرد كرزن) در جريان كودتا مورد غضب واقع و به انگلستان فراخوانده شد. هماهنگي نورمن و ديگر اجزاي سفارت نظير والتر الكساندر اسمارت دبير دوم سفارت، كلنل هيگ، سرهنگ هنري اسمايس با كودتاچيان بر اساس اسناد موجود كاملاً محرز مي باشد. درزمان وقوع كودتا هيچ ناظر داخلي و خارجي باور نمي كرد كه كودتا بدون نظر و حمايت انگليسي ها رخ داده باشد. .5 ژنرال سرادموند آيرونسايد: آيرونسايد جوان ترين سرلشكر ارتش انگلستان بود كه چند ماه قبل از كودتا به ايران آمد. وي وظيفه داشت ضمن بيرون كشيدن نيروهاي انگليسي از ايران طرح مشترك كانون هاي استعماري، وزارت جنگ، وزارت امور هندوستان، وزارت مستعمرات و حكومت هند بريتانيا دائر بر استقرار يك حكومت نظامي وابسته در ايران را به اجرا درآورد. شبكه اطلاعاتي حكومت هند بريتانيا در ايران به رهبري اردشير جي وظيفه داشت رضاخان ميرپنج را به آيرونسايد معرفي كند و هماهنگي لازم را بين آن دو به وجود آورد. اجزاي سفارت نيز در قزوين و تهران زمينه هاي نظامي و سياسي را براي تحقق موفق طرح كودتا فراهم نموده و هماهنگي لازم را با آيرونسايد به وجود آوردند. بنابر اين مشخص مي شود كه آيرونسايد مجري طرحي از پيش آماده بوده كه با همكاري عوامل داخلي و خارجي موفق به اجراي آن مي شود. .6 كميته آهن يا كميته زرگنده: يكي از تشكل هاي مخفي كه نقش مؤثري در انجام موفق كودتاي 1299 داشت كميته آهن بود. اين كميته را كلنل هيگ انگليسي به منظور سازماندهي عناصر پيرو سياست انگلستان تأسيس كرد. با جدي شدن طرح كودتاي 1299، شعبه اصلي اين كميته در اصفهان با پوشش سوسياليستي تغيير مرام داد و اعضاي مؤثر آن در تهران با كمك سيدضياءالدين طباطبائي، كاظم خان سياح، مسعود خان كيهان، منوچهر خان سپانلو، نصرت الدوله فيروز، ايپكيان ارمني، آبكار ارمني، ماژور اسفنديار خان، عدل الملك دادگر، سلطان محمدخان عامري، ميرموسي خان، ميرزا كريم خان رشتي، معزالدوله، غفارخان سالار منصور قزويني، سلطان اسكندر خان و منصورالسلطنه اقدام به تجديد سازمان كرده و نام كميته را نيز به كميته زرگنده، تغيير دادند. وظيفه اين كميته كه اعضاي آن داراي پست هاي حساس سياسي و نظامي بودند فراهم نمودن زمينه هاي لازم براي تحقق كودتاي 1299 بود.