۱۳۸۷ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

كودتاي سوم اسفند سال 1299

در پي شكست قرارداد 1919، گروهي از دولتمردان انگلستان كه به دنبال ايجاد دولتي مقتدر و نظامي در ايران با استفاده از نيروهاي بومي بودند به اقدامات خود براي برگزيدن فردي نظامي كه به خواسته هاي بيگانگان تن در دهد و مجري سياست هاي آنان شود، شدت بخشيدند. در اين ميان، اردشير جي كه از دوره ناصرالدين شاه به عنوان مسئول تشكيلات جاسوسي انگلستان در ايران فعاليت مي كرد، از سايرين موفق تر بود. او در مورد آشنايي با رضاخان در وصيت نامه خود مي نويسد كه از سال 1917 م. با قزاقي به نام رضا آشنا شده و او را تحت تعاليم خود قرار داده است. لازم به ذكر است كه در اين دوره، انگليسي ها به شدت در پي نفوذ در نيروي قزاق بودند. به همين دليل، اردشير جي سعي داشت كه با تربيت نيروهاي مورد نظر خود قواي قزاق را تحت كنترل انگلستان درآورد تا در فرصت مناسب مورد استفاده قرار گيرند. همچنين سيد ضياءالدين طباطبايي كه روزنامه نگاري مشكوك و ماجراجو بود، در اقدامي هماهنگ با ساير بخش هاي دست اندر كار طرح كودتا با همكاري دوستانش زمينه هاي كودتا را فراهم آورد. آنان موفق شدند در قواي قزاق نفوذ كنند و فرماندهي آن را تغيير دهند. اردشير جي، رضاخان قزاق را به ژنرال آيرونسايد كه وظيفه خارج كردن نيروهاي انگليسي و برقراري حكومت نظاميان در ايران را برعهده داشت، معرفي كرد و نيروهاي قزاق به سمت تهران حركت كردند. در روز سوم اسفند، كودتاگران كه با همكاري انگليسي ها تجهيز شده بودند، با كمك مالي بانك شاهنشاهي و به فرماندهي رضاخان پايتخت را تصرف كردند و بدين ترتيب، كودتاي سوم اسفند 1299 اتفاق افتاد. اين كودتا آغاز سياه ترين دوره در تاريخ معاصر ايران به شمار مي رود. با موفقيت كودتاگران زمينه روي كارآمدن رژيمي فراهم شد كه بيگانگان ايجاد كرده بودند تا استقلال سياسي، فرهنگي و اقتصادي ايران را فداي منافع استعمارگران كنند. نگاهي به عوامل مؤثر در كودتاي سوم اسفند 1299 كودتاي 1299 را به ظاهر قواي قزاق به ثمر رساندند. آنها توانستند بدون هيچ دردسري قدرت را در كشور به دست بگيرند. تاريخ نويسان وابسته به رژيم پهلوي با بزرگ نمايي در خصوص وخامت وضعيت ايران قبل از كودتا رضاخان ميرپنج را به عنوان منجي ايران معرفي مي كنند و او را فرد مستقلي قلمداد مي نمايند. عده اي ديگر كه نمي توانند با توجه به اسناد متعدد نقش انگلستان را در وقوع كودتا ناديده بگيرند، اذعان دارند كه رضاخان با كمك انگليسي ها بر روي كارآمد اما پس از دست يابي به قدرت رويه و سياستي مستقل اتخاذ كرد. به منظور بررسي اين ادعاها عوامل مؤثر در كودتاي 1299 را معرفي مي نماييم. .1 كانون هاي استعماري: در تحليل رايج از سياست هاي انگلستان و استعمار در ايران معمولاً نگاه ها معطوف به دستگاه هاي رسمي و ديپلماتيك انگلستان است. اين در حالي است كه استعمار اروپايي بر بنياد عملكرد كانون هاي اقتصادي و سياسي غير دولتي پديد آمده است كه ضمن استفاده از ظرفيت هاي ديپلماتيك و عملكردهاي رسمي دولت هاي متبوع داراي خصلت فرامليتي است و در مواقعي مستقل از دولت هاي متبوع عمل مي كنند. نفوذ فوق العاده اين كانون ها در ساختار سياسي دولت هاي غربي موقعيتي براي آنها ايجاد كرده است كه مي توانند از امكانات آنها استفاده كنند. گستردگي فرامليتي اين كانون ها، موجب پيدايش شبكه اي جهاني شده است كه سياست هاي خود را از طريق قدرتهاي معارض پيش مي برد. حضور فعال خاندان روچيلد و خانواده ساسون در كودتاي 1299 حكايت از ارتباط تحولات ايران در آن زمان با منافع اين كانون دارد كه از سالها قبل ايران را هدف مطامع استعماري خود قرار داده بود. .2 حكومت انگليسي هندوستان: با اشغال هندوستان توسط قواي انگليس سرزمين ما جايگاه ويژه اي در برنامه هاي استعماري انگلستان يافت. اهميت هندوستان براي استعمارگر پير و لزوم حفظ آن، دركنار مطامع استعماري آنان در ايران باعث شد كه كشور ما جولانگاه شبكه هاي اطلاعاتي حكومت هند بريتانيا گردد. اعضاي اين شبكه در پوشش هاي تجاري - اطلاعاتي و در ارتباط با كمپاني هند شرقي اطلاعات ارزنده اي را در اختيار كشور متبوع خود گذاشته و در شكل دهي به تحولات ايران نقش ويژه اي ايفا كردند. در بعد ديپلماتيك افرادي نظير سرجان ملكم، سرگوراوزلي، سرجان مك نيل، سرهنگ شيل، چارلز آليسون، هنري راولينسون، سر هنري دراموندولف نمونه هاي بارز مأموراني بودند كه در ارتباط با كمپاني هند شرقي و ضمن لطمه زدن به منافع كشور ما با تحميل قراردادها، اطلاعات گسترده اي از وضعيت نظامي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ايران تهيه نموده و با تشكيل كانون هاي استعماري نظير فراماسونري حلقه اي از مأموران استعمار را در ايران سازمان دادند. در كنار اين اقدامات به ظاهر ديپلماتيك، با توسعه فعاليت روسيه در آسياي ميانه و تهديد هندوستان از طريق افغانستان پس از جنگ كريمه، جاسوسان حرفه اي از سوي حكومت هند بريتانيا در ايران مستقر شدند و موفق به ايجاد شبكه گسترده جاسوسي گرديدند. «مانكجي ليمجي هاتريا» مؤسس اين شبكه بود كه در دوره ناصري در پوشش رسيدگي به امور زرتشتيان از هند به ايران آمد. اين فراماسون هندي به سرعت توانست باطيف گسترده اي از فراماسون ها، روشنفكران، بابي ها و بهائيان رابطه برقرار كند. ارتباط وي با جلال الدين ميرزا، رئيس فراموشخانه ملكم، آخوندزاده، ميرزا ملكم خان و. . . گفت وگو در خصوص باستان گرايي، تاريخ سازي براي بابيه وبهائيه با استخدام بهائيان سرشناسي نظير ابوالفضل گلپايگاني در تجارتخانه خود شمه اي از اقدامات وي است كه تأثيري مخرب بر وضعيت سياسي ايران داشت. جانشين وي اردشير ريپورتر بود كه دو سال قبل از ترور ناصرالدين شاه يعني در 1311 قمري به ايران آمد. وي طي سال هاي طولاني حضور در ايران دربسياري از تحولات و وقايع سرنوشت ساز، حضور جدي و فعال داشت. شركت در تأسيس لژبيداري ايران، حضور در جلسات انجمن هاي مخفي عصر مشروطه، زمينه سازي تحصن در سفارت انگلستان، ترويج گرايش به بهائيت در بين زرتشتيان، كه اعتراض زرتشتيان ايران را موجب گرديد، نفوذ در قواي قزاق و انتخاب و هدايت رضاخان ميرپنج براي انجام كودتا و كمك به او براي صعود به سلطنت شمه اي از اقدامات سر اردشير جي بود كه عمق تأثير و نفوذ اين جاسوس كهنه كار را در تحولات سياسي ايران آشكار مي سازد. در سال هاي بعد جاي خالي اردشير جي با حضور فرزند او شاپور جي پر شد و وي نيز مانند پدر نقش آفرين اصلي كودتاي 28 مرداد 1332 در ايران گرديد. اردشير جي مجري سياست لابي صهيونيستي قدرتمندي بود كه در رأس هيئت دولت انگلستان و حكومت هند بريتانيا قرار داشت. چهره هاي شاخص آن عبارت بودند از: لويد جورج، نخست وزير انگليس كه از طرف مادر داراي نژاد يهودي بود؛ ادوين مونتاگ، وزير امور هندوستان كه يك يهودي متعصب بود؛ سر روفوس اسحاق (لردريدينگ) نايب السلطنه و فرمانرواي هندوستان از اعضاي خاندان يهودي اسحاق، و از متعصب ترين يهوديان صهيونيست؛ سروينستون چرچيل، وزير جنگ بريتانيا واز بركشيدگان روچيلدها در هرم قدرت انگلستان. .3 بانك شاهنشاهي: بانك شاهنشاهي يكي از مخرب ترين مؤسسات غربي بود كه در ايران ايجاد شد و لطمات فراواني به كشور ما در عرصه هاي سياسي و اقتصادي وارد آورد. اين بانك با سرمايه خاندان يهودي ساسون ايجاد شد. در آستانه كودتاي 1299 سرفيليپ ساسون مالك بانك شاهنشاهي بود. كارشكني در سر راه دولت هاي ايران قبل از كودتا كه منجر به از هم گسيختگي اوضاع اقتصادي و سياسي كشور شد و كمك اين بانك به تقويت و ترميم وضعيت قواي قزاق به رهبري رضاخان ميرپنج، پرداخت پول به كودتاچيان در هنگام عزيمت به تهران همگي نشانه دخالت عميق اين ارگان مالي استعماري درامور سياسي ايران در آن روزگار بود. جيمز مك موراي، رئيس بانك شاهنشاهي در ايران داراي روابط صميمانه اي با رضاخان بود كه سرآغاز آن به سال هاي حضور رضاخان در همدان باز مي گشت. رضاخان پس از كودتا نيز از وام هاي كلان بانك شاهنشاهي جهت پيش برد اهداف خود و حاميان استعمارگرش بهره فراواني برد. .4 اجزاي سفارت خانه انگلستان در ايران: درتاريخنگاري رايج انگليسي ها و تاريخنگاري عصر پهلوي وبقاياي آن اين گونه وانمود مي شود كه سفارت انگلستان و به تبع آن دولت انگلستان هيچ دخالتي در وقوع كودتاي 1299 نداشته است. اين ادعا در مقابل اسناد و شواهد تاريخي به سرعت رنگ مي بازد. مدعيان عدم مداخله دولت انگلستان دركودتا با ظرافت و بعضي از سر غفلت برخي مكاتبات و ادعاهاي رسمي سفارت و وزارت خارجه انگليس در زمينه كودتا را كه فاقد اطلاعاتي در خصوص دخالت انگلستان در كودتاي 1299 مي باشد را به عنوان شواهد اين موضوع مورد استناد قرار مي دهند. اين در حالي است كه كودتا در ايران توسط وزارت جنگ، وزارت امور هندوستان، وزارت مستعمرات، حكومت هند بريتانيا و شبكه اطلاعاتي آن طراحي و هدايت شد و وزارت امور خارجه انگليس كه لرد كرزن در رأس آن قرار داشت، اطلاع كامل و جامع از اقدامات آنان در اختيار نداشت. سفير انگلستان در ايران در زمان كودتا يعني هرمان نورمن كامرون خود فردي مرتبط با كانون هاي استعماري بود و به جهت عدم هماهنگي با وزير امور خارجه (لرد كرزن) در جريان كودتا مورد غضب واقع و به انگلستان فراخوانده شد. هماهنگي نورمن و ديگر اجزاي سفارت نظير والتر الكساندر اسمارت دبير دوم سفارت، كلنل هيگ، سرهنگ هنري اسمايس با كودتاچيان بر اساس اسناد موجود كاملاً محرز مي باشد. درزمان وقوع كودتا هيچ ناظر داخلي و خارجي باور نمي كرد كه كودتا بدون نظر و حمايت انگليسي ها رخ داده باشد. .5 ژنرال سرادموند آيرونسايد: آيرونسايد جوان ترين سرلشكر ارتش انگلستان بود كه چند ماه قبل از كودتا به ايران آمد. وي وظيفه داشت ضمن بيرون كشيدن نيروهاي انگليسي از ايران طرح مشترك كانون هاي استعماري، وزارت جنگ، وزارت امور هندوستان، وزارت مستعمرات و حكومت هند بريتانيا دائر بر استقرار يك حكومت نظامي وابسته در ايران را به اجرا درآورد. شبكه اطلاعاتي حكومت هند بريتانيا در ايران به رهبري اردشير جي وظيفه داشت رضاخان ميرپنج را به آيرونسايد معرفي كند و هماهنگي لازم را بين آن دو به وجود آورد. اجزاي سفارت نيز در قزوين و تهران زمينه هاي نظامي و سياسي را براي تحقق موفق طرح كودتا فراهم نموده و هماهنگي لازم را با آيرونسايد به وجود آوردند. بنابر اين مشخص مي شود كه آيرونسايد مجري طرحي از پيش آماده بوده كه با همكاري عوامل داخلي و خارجي موفق به اجراي آن مي شود. .6 كميته آهن يا كميته زرگنده: يكي از تشكل هاي مخفي كه نقش مؤثري در انجام موفق كودتاي 1299 داشت كميته آهن بود. اين كميته را كلنل هيگ انگليسي به منظور سازماندهي عناصر پيرو سياست انگلستان تأسيس كرد. با جدي شدن طرح كودتاي 1299، شعبه اصلي اين كميته در اصفهان با پوشش سوسياليستي تغيير مرام داد و اعضاي مؤثر آن در تهران با كمك سيدضياءالدين طباطبائي، كاظم خان سياح، مسعود خان كيهان، منوچهر خان سپانلو، نصرت الدوله فيروز، ايپكيان ارمني، آبكار ارمني، ماژور اسفنديار خان، عدل الملك دادگر، سلطان محمدخان عامري، ميرموسي خان، ميرزا كريم خان رشتي، معزالدوله، غفارخان سالار منصور قزويني، سلطان اسكندر خان و منصورالسلطنه اقدام به تجديد سازمان كرده و نام كميته را نيز به كميته زرگنده، تغيير دادند. وظيفه اين كميته كه اعضاي آن داراي پست هاي حساس سياسي و نظامي بودند فراهم نمودن زمينه هاي لازم براي تحقق كودتاي 1299 بود.

هیچ نظری موجود نیست: