الف) منابع در علوم جغرافيايي (مانند جغرافياي طبيعي و سفرنامهها)
در صدر كتابهاي مربوط به علوم جغرافيايي كه اصطلاحاً «مسالك» ناميده ميشوند، بايد از كتابهاي
جغرافيانگاران مشهور قرون اوليه اسلامي (بلدانيين) نام برد. در ميان كتب مسالك، جغرافيانويساني چون ابن خردادبه، قدامه، يعقوبي، ابن رسته، ابن فقيه (كه اين هر چهار تن كتابهاي خود را در قرن سوم هجري نگاشتهاند) ديده ميشوند. همچنين ميتوان به افراد و آثار زير اشاره كرد كه هريك در اين قلمرو چه بسيار مطالعه و تفحص و تتبع داشتهاند؛ مانند: مسعودي، اصطخري، ابن حوقل، مقدسي (در قرن چهارم هجري)، كتاب حدودالعالم من
المشرق المغرب (كه مؤلف آن نامعلوم و اصل كتاب در قرن چهارم هجري نوشته شده است)، سفرنامه ارزشمند ناصرخسرو (در قرن پنجم هجري)، آثار و رسايل ادريسي و ابن جبير (درقرن ششم)، ياقوت و قزويني (قرن هفتم)، كتاب مراصد الاطلاع (آخرين سالهاي قرن هفتم)، ابوالفداء، مستوفي
و ابن بطوطه (قرن هشتم هجري)، حافظ ابرو و شرفالدين علي يزدي (قرن نهم)، ابوالغازي و كتاب جهاننما (قرن يازدهم). در اين ميان اما كتاب «مسالك و ممالك» اصطخري و كتاب «احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم» مقدسي و كتاب «صوره الارض» ابن حوقل در خصوص درياي پارس سخن به ظرافت و دقت بيشتري گفتهاند كه همچنان دربردارندة ارزشهاي بسيار مهمي در اين زمينه است. نيز در اين ميان ميتوان به «فارسنامه» ابن بلخي اشاره كرد كه در خصوص درياي پارس سخنان ذيقيمتي را ارايه ميدهد.
بيشك، كتابهاي ياقوت و مسعودي و قزويني در اين زمينه اهميت شايان توجهتري دارند؛ بخصوص
مسعودي كه به نقل از مسافران آن دريا، مطالب بااهميتي را بيان ميدارد. مسافراني كه جملگي با عنوان پارس از اين خطه قهرمانپرور نامي، سخن ميگويند. ادريسي و قزويني و كساني ديگر هم مطالب اساسي در اين خصوص و نقشهها (خريطهها) به يادگار گذاشتهاند. همچنين در كتابهاي سرياني و يوناني هم، همه جا از درياي پارس گفتگو شده است كه ميتوان به «تاريخ طبيعي پليني» و «جغرافياي استرابو» اشاره كرد كه همه جا با عنوان پرسه و پارسه از اين دريا سخن گفتهاند.
ب) منابع در علوم تاريخي (مانند جغرافياي تاريخي، تاريخ و باستانشناسي)
در كتابهاي يونان باستان مانند «تواريخ هرودوت» و سفرنامههايي كه همراهان و حاميان اسكندر مقدوني نوشتهاند و كتابهايي كه مورخان يوناني پيرامون هخامنشيان و مادها نوشتهاند، همه جا به درياي پارس اشاره كردهاند و حتي در معرفي سرزمين ايران پيوسته به اين قبيل تعابير برميخوريم؛ از جمله اينكه «سرزمين پارس بر كرانة درياي پارس است»، «اوكسينها طايفههايي در كرانه درياي پارس بودند»، «اسكندر تمايل بسيار داشت كه عربستان
را از مسير درياي پارس فتح كند»، «تراژان سردار بزرگ رومي به كرانة آبهاي خليج پارس آمد»، به فرمان داريوش سيلاكس كارياندي يوناني مشغول مطالعه آبهاي درياي پارس شد؛ و... مطالب بسياري از اين دست كه همه و همه مبين نام پارس بر اين دريا بوده است. سفرنامه «نئاركوس» سردار دريايي اسكندر و سفرنامههاي مسافران چيني به درياي پارس به طور مشخص و راسخ اشاره دارد.
در تواريخ دورههاي سلوكي و اشكاني و به ويژه ساساني، به انبوهي از مطالب برميخوريم كه به درياي پارس اشارت و دلالت دارد. افزون بر اين ميتوان به كتابهاي ارزشمندي به قرار زير اشاره داشت كه تماماً از پارس، درياي پارس و سرزمينهاي مجاور درياي پارس سخن به ميان آوردهاند؛ مانند:
فتوح البلدان (بلاذري)، تاريخ يعقوبي و تجارت الامم (ابن مسكويه رازي)، تاريخ حمزه (اصفهاني)، تاريخ طبري، غرر ملوك فرس (ثعالبي)، سفرنامه ابودلف، روضه الصفاء (ميرخواند)، حبيب السير (خواندمير)، تاريخ ابن خلدون و«رجال» ابن خلكان.
همچنين از دورة سلجوقي كتابي بسيار مهم و معتبر درباره خليج فارس بر جاي مانده كه همانا «فارسنامه» ابن بلخي است كه يكي از مهمترين منابع مطالعاتي تاريخي دربارة پيشينة درياي فارس و سهم و نقش عمده و فزايندة ايرانيان در ايجاد حوزههاي فرهنگي گرداگرد آن دارد. به موازات اين كتاب ارزشمند و تاريخي ميبايد از كتاب «تاريخ وصاف الحضره» (ابوعبدلله وصاف شيرازي) نام برد كه منبع تاريخي مهم درباره خليج هميشه فارس به شمار ميرود.
ج) منابع در دانشهاي دريايي (مانند كشتيراني، كشتيسازي، تجارت و محصولات دريايي)
در اين خصوص مطالب و موارد بسياري به رشتة تحرير و طبع درآمده است كه همگي بر واژة پارس به آبهاي نيلگون جنوب كشور اسلاميمان تأكيد مؤكد دارند.
ـ سفرنامة سليمان تاجر سيرافي ـ سلسله التواريخ ـ كه از سفر بين سيراف (بندر طاهري نزديك بوشهر كنوني) تا اقيانوس هند و شرق آفريقا و خليج بنگاله و سيام و آسياي جنوب شرقي و درياي زرد و كشور چين سخن ميگويد؛ و البته از درياي پارس.
ـ تكمله كتاب سفرنامه سليمان سيرافي كه به وسيله ابوزيد حسن سيرافي نوشته شده است.
ـ كتاب «عجائب الهند، بحره، بره و جزائره» نوشته بزرگ پسر شهريار ناوخداي رامهرمزي.
ـ مطالب قابل ملاحظه و قابل استناد که در دو کتاب مشهور مسعود به نامها «مروج الذهب و معادن الجوهر» همچنن کتاب «النبه و الاشراف» ضبط شده است.
- مطالب گوناگون که در کتاب آثار الباقه عن القرون الخاله ابورحان برون وجود دارد.
- کتابها برجا مانده ازسلمان المهر که عمدهترن آنها عبارتند از «العمده المهره ف ضبط العلوم البحره»،« المنهاج الفاخر ف علم البحر الزاخر«، «قلاده الشموس»، «تحفه الفحول» و «شرح تحفه الفحول».
- کتاب «الفوائد ف اصول العلم البحر و القواعد» تألف شهابالدن احمد بن ماجد جلفار کنگ بندر لنگها و کتابها دگر ان مؤلف که دربارة درانورد در آبها گوناگون جهان است. او در ان کتابها پوسته از خلج فارس نام مبرد.
- کتاب «صوره الارض من المدن و الجبال و البحار و الجزائر و النهار» تالف. دانشمند برجستة اران محمد موس خوارزم که بر اساس جغرافا بطلموس نوشته شده است و «هانس فون نرک» به سال
1926در ون به چاپ رسانده است. ان کتاب که حاو اطلاعات مبسوط درباره علوم درا و درانورد است، در همه جا از خلج فارس به همن عنوان نام برده است.
- کتاب«نخبه الدهر ف عجائب البحر و البر» تألف محمد بن اب طالب الانصار الدمشق «نز مطالب پراکنده و قابل استناد درباره خلج فارس ارائه مدهد.
- کتاب «العمل بالاسطرلاب» تألف عبدالرحمن بن عمر راز معروف به صوف نز همه جا از درا پارس سخن به مان کشده است.
نام خليج فارس در نقشههاي تاريخي همشه مشخص، پرفروغ و نامآور بوده است؛ از جمله قديميترين لوحهها و نقشههاي ترسيمي كشف شده به مصريها و بابليها منصوب شدهاند .
سپس يونانيها و روميها اين حرفه را توسعه دادهاند و بويژه بطليموس 168 م و استرابون 64 ق. م در اين حرفه كوشا بودهاند. در دورة عباسيان كه دانشمندان و مديران ايراني بر امور خلافت تسلط داشتند، به دستور مأمون 833 - 814 م ترجمه آثار يوناني شروع شد و نقشهاي از جهان تهيه گرديد؛ خوارزمي 821 ، استخري 925، ابن حوقل 977، 1165 ادريسي حمودي (82 نقشه در كتاب نزهه المشتاق) نقشههايي از ديار عرب، بلاد فارس، بحر فارس و روم و شام ترسيم كردند كه پايه و اساس نقشههاي قرون بعدي توسط اروپائيان گرديد. در تمام اين نقشهها، خليج
فارس نام خود را تحت عنوان بحر فارس حفط كرده است.
هم اكنون صدها نقشة دستي باارزش در موزههاي جهان نگهداري ميشود كه نام خليج فارس و بحر فارس را به همراه دارند كه از قضا تعدادي از آنها نيز در موزههاي كشورهاي عربي است. حداقل حدود 3000 نقشه و اطلس در جهان نام خليج فارس را ثبت نمودهاند. در كشورهاي عربي 5 اطلس مانند1- اطلس عراق در نقشههاي قديمي 2- اطلس خليج فارسي در طول قرون 3- اطلس نقشههاي تاريخي خليج 4- اطلس ريشههاي كويت 5- اطلس كويت در نقشههاي قديم، چاپ شده كه 500 نقشه با نام خليج فارس دارند. البته در خليج فارس خليجهاي كوچكتري با نامهاي محلي وجود دارد؛ مانند خليج قطيف، خليج بحرين، خليج بصره، خليج كويت و…كه نام آنها كاربرد محلي دارد، ولي بر كل خليج همواره فقط كلمه فارس اطلاق شده است. از ميان حدود يك هزار نقشه تاريخي مربوط به قرون گذشته تا سالهاي 1890 كه در همة آنها خليج فارس ثبت شده، فقط سه نقشة کمارزش از حث علم با نامهاي خليج بصره، خليج قطيف و خليج عربي از اين منطقه نام بردهاندكه اين سه نام مربوط به خليجهاي كوچكي در بحرين و كويت است.
در خليج بزرگ فارس دهها خليج كوچكتر مانند، بصره، بحرين، قطيف، چابهار، سيراف و … وجود دارد كه هنوز هم اين نامها كاربرد محلي خود را دارد.
اما در عين حال در اصالت و صحت اين سه نقشه كه عربها از آن استفادههاي تبليغاتي زيادي برده و آنرا روي جلد بسياري از كتبي كه تاكنون در مورد خليج چاپ شده ترسيم كرده اند، به شدت ترديد وجود دارد. شبهاسناد که در مقابل حدود 2000 هزار نقشه تاريخي و بيشتر از 200 كتاب مربوط به مورخين و سياحان از ايراستوس و هردوت تا استخري و ابن حوقل كه همگي نام خليج فارس را بر زبان راندهاند، يك كتاب و يك نقشه فاقد ارزش علمي است و آنرا به عنوان خطا، به دور مياندازند، كما اينكه در مورد درياي خزر نيز به طور انگشتشماري مورخين قديمي درياي فارس و درياي عجم به كار بردهاند، ولي به دليل اينكه اكثريت مورخين عرب، اروپائي و ترك آنرا درياي قزوين، كاسپين و خزر ثبت كردهاند در علم كارتوگرافي اين سه نام را نامهاي اصيل ميدانند و اسامي ديگر را به رسميت نميشناسند. باعث تأسف است که دشمنان نادان ما براي يك نقشه اين همه اهميت علمي قائل هستند، ولي چشم خود را بر روي بيشتر از يك هزار نقشه ديگر ميبندند؟ اين نشانگر آن است كه نگاه آنها به مسائل از ديد علمي و تاريخي نيست، بلكه نگاهي سياسي و مغرضانه دارند.
در تمامي نقشهها و اطلسهاي مهم تاريخي، چه در قرون قبل و چه بعد از ميلاد و چه در دوره معاصر، شاهراه آبي جنوب ايران را با نام خليج فارس ثبت نمودهاند. در كشورهاي غير عربي به ندرت و آنهم در اثر اشتباه و يا تطميع، بعضاً نام مجعول بكار ميرود، ولي هنوز عليرغم هزينة سنگين بعضي كشورهاي عربي، رسانههاي گروهي معتبر جهان نام اصيل و تاريخي را حفظ نمودهاند. در كشورهاي عربي نيز در كتب درسي و نقشههاي رسمي همواره تا دهه 70 نام خليج فارس به كار برده شده است، مانند اطلس «العراق في الخوارط القديمه» دكتر احمد سوسه، المجمع العلمي العراقي، مطبعه المعارف، بغداد، 1959 كه مشتمل بر 40 نقشه از منابع عربي قرون وسطي با ذكر نام خليج فارس است. هنوز هم بسياري از نويسندگان بيطرف كه به زنجر تطميع و تهددآلوده نميشوند، اصالت اين نام را در نوشتههاي خود رعايت ميكنند.
- در طول يك دهه گذشته كشورهاي عربي در مورد اثبات ادعاهاي ارضي خود نسبت به يكديگر نقشههائي تاريخي را در رسانههاي گروهي خود منتشر و بعضاً به عنوان سند به ديوان بينالمللي دادگستري تقديم نمودهاند كه در آنها خليج فارس با همين نام توصيف شده است. از جمله در دعاوي ارضي
1- قطر و بحرين
2- در دعاوي عربستان و قطر
3- در دعاوي يمن و عمان
4- دولت كويت در سال 1992 كتابي را مشتمل بر 80 نقشه و سند تاريخي تحت عنوان «الكويت في الخراءط العالم» (كويت در نقشههاي جهان) به چاپ رسانيده است كه در همه اين نقشهها و اسناد تاريخي كه از اطلسهاي مختلف گردآوري شده است، نام خليج فارس وجود دارد.
5- در سال 1994 اطلسي در كويت تحت نام «الكويت قراءه في الخرايط التاريخيه» به همت عبدالله يوسف الغنيم به چاپ رسيده كه حاوي حدود 200 نقشه با نام خليج فارس است.
6- در كتاب ديگري به نام «ريشههاي كويت» (اصول الكويت المنشور العام) كه در سال1991 در هلند به چاپ رسيده است، 15 نقشه تاريخي وجود دارد كه در همگي نام خليج فارس ثبت شده است. جالب اينكه يكي از مهمترين استنادات كويت كه در هر سه اطلس مذكور به چاپ رسيده است، نقشه 1762 كارستون نيبور دانماركي است. در نقشه مذكور تحت نام نقشه خليج فارس جزاير سهگانه با نام ايراني بومف و تنمب متعلق به ايران به ثبت رسيده است .
7- اطلس «العراق في الخوارط القديمه» چاپ 1959كه مشتمل بر 39 نفشه از منابع تاريخي عربي با ذكر نام خليج فارس است.
8- كتاب الخليج الفارسي عبر التاريخ و القرون نوشته محمد ميرزا (چاپ مكتبه النهضه، قاهره 1976) كه مشتمل بر 52 نقشه از منابع عربي است با ذكر نام خليج و بحر فارس روبرو مشوم.
9- در كتاب اطلس تاريخ اسلام كه در آمريكا و كشورهاي عربي به ويژه مصر در سالهاي 1951 و 1955 چندين بار تجديد چاپ شده است، 16 نقشه وجود دارد كه در همة آنها نام خليج فارس براي آبهاي جنوب ايران بكار رفته است.
10- سلطان بن محمد القاسمي، حاكم شارجه، در تلاش براي اثبات ادعاي واهي عربي بودن خليج فارس اقدام به تهيه و خريد نقشههاي تاريخي متعلق به سالهاي 1478 تا 1931 نموده كه اگر چه نيت و انگيزة اولية گردآورنده اثبات ادعاهاي عربي بوده است، ولي در پايان كار دريافته است كه در كلكسيون نقشههاي گردآوري شده كه حدود 350 نقشه ميباشد، در همگي خليج فارس با همين نام ثبت شده است.
از ميان حدود 6 هزار نقشه تاريخي مربوط به قرون گذشته تا سالهاي 1890 كه در همة آنها خليج فارس ثبت شده، فقط سه نقشه با نامهاي خليج بصره، خليج قطيف و خليج عربي از اين منطقه نام بردهاندكه همه ميدانند كه در خليج بزرگ فارس دهها خليج كوچكتر مانند، بصره، بحرين، قطيف، چابهار، سيراف و … وجود دارد كه هنوز هم اين نامها كاربرد محلي خود را دارد. اما در عين حال در اصالت و صحت اين سه نقشه كه عربها از آن استفادههاي تبليغاتي زيادي برده و آنرا روي جلد بسياري از كتبي كه تاكنون در مورد خليج چاپ شده ترسيم كردهاند، به شدت ترديد وجود دارد.
- در كتاب«الطا لس التاريخي للعالم الاسلامي في العصور الوسطي(» عبد المنعم ماجد. علي البنا. دار الفكر العربي 1986 مكتبه القاهره الكبري رمز 25400 ) حدود 16 نقشه از جمله نقشههاي شماره 2-3-7-8-9-10-16 مربوط به خليج فارس با همين نام است.
- در كتاب اطلس «انساب العرب للعالم الاسلامي(» چاپ 1994 مكتبه القاهره الكبري رمز 25400) حدود 10 نقشه با ذكر نام خليج فارس وجود دارد.
- كتاب«اعلام الجغرافيين العرب» نوشتة دكتر عبدالرحمن حميده (دارالفكر المعاصر، دمشق، سوريه 1995) مختصري از مطالب 150 سياح عرب و مسلمان و پنج نقشه تاريخي بر اساس مورخين صدر اسلام با ذكر نام خليج فارس دارد .
در تمام كتب و منابع دولتي كشورهاي عربي تا دهه 60 ميلادي همواره نام خليج فارس يگانه نامي است كه براي توصيف اين پهنه آب بكار رفته است. از جمله مي توان به يكي از سرودهاي ملي مصر كه در آن جمله« حدودنا من خليج الفارسيه حتي بحر الابيض» آمده است، اشاره کرد و كتابهاي دگر مانند:
کتاب انورالسادات با عنوان«طغيان رود نيل سال (1957)»؛ کتاب الحسن بن طلال وليعهد اردن هاشمي به نام «السعي نحو السلام»؛ كتاب «الاستعمار في الخليج الفارسي» و حتي فرهنگ لغتهاي معتبر عربي مانند < المنجد> و دايره المعارفهاي عربي مانند دايره المعارف
اقتصادي لبنان( 1972) و راهنماي دولتي عراق( 1936) كه همگي از آبراه جنوب ايران به نام خليج فارس نام بردهاند. اما از صدها نمونة ديگر در ساير كشورها به موارد ذيل بسنده ميكنيم:
- در كتابخانة كنگرة آمريكا و كتابخانه آرگوسي نيويورك بيشتر از 200 نقشه تاريخي وجود دارد كه خليج فارس با نام اصلي در آنها ثبت شده است.
- در كتابخانه ملي بريتانيا (لندن)، كتابخانه و اسناد وزارت امور هند (لندن)، مركز اسناد عمومي لندن و كتابخانة دانشكده مطالعات خاورشناسي لندن بيشتر از 300 نقشه دربردارندة نام خليج فارس وجود دارد.
- در اداره آرشيو ملي پرتغال، دهها سند مهم تاريخي به زبانهاي عربي، فارسي، تركي و پرتغالي در خصوص جزاير ايراني و خليج فارس وجود دارد. در ادارة آرشيو وزارت خارجه ايران، وزارت خارجه فرانسه، وزارت خارجه روسيه، وزارت خارجه پرتغال، وزارت خارجه هلند، هند، آلمان، اسپانيا و ژاپن و در بسياري از موزهها، كتابخانهها و حتي هتلها و يا آرشيوهاي خصوصي چه در كشورهاي عربي مانند مصر و چه كشورهاي غيرعربي، صدها نقشة تاريخي با نام خليج فارس وجود دارد. حت در موزة كبير قاهره كه بر اساس يك لوحه سنگي عظيم، قبل از ميلاد ترسيم شده است و از سال 1903 در كنار اين لوح نصب است به نام خليج فارس برمخورم. جالب توجه آنکه مؤسسة يونسكو به عنوان ميراث بشريت به كتابي تحت عنوان نوادر اشاره مکند که در سال 1995 بر اساس اسناد كتابخانة اسكندريه چاپ شده است. در ان کتاب ارزشمند همهجا با نام زبا خلج فارس روبروهستم.
- مؤسسه درياي شرق با كمك دولت كرة جنوبي نيز در سال 2002 كتابي حاوي 100 نقشه تاريخي برا اثبات دعاوي خود در مورد درياي ژاپن (شرق) منتشر ساخت كه در تمامي نقشههائي كه جنوب ايران را دربرگرفتهاند (عن حدود 45 نقشه) نام خليج فارس ثبت گرديده است.
- در آلمان اطلس تاريخي حاوي تصاوير نقشههاي موجود در موزهها و آرشيو اي خصوصي آلمان چاپ شده كه 15 مورد نقشههاي جهان نام خليج فارس را در بر دارد.
- حدود 30 اطلس تاريخي مربوط به قرون گذشته خليج فارس را با همين نام ثبت كردهاند. از جمله: اطلس توماس هربرت 1628، اطلس پاريس دانشگاه لوساج 1863، اطلس آلمان 1861، اطلس پاريس انويلي 1760 و اطلس جغرافياي مدرن 1890 پاريس که داراي 10 نقشه با ذكر نام خليج فارس است. اين اطلس در مركز اسناد ملي مصر (دار الوثائق قومي) نگهداري ميشود و در نقشة شمارة 40 جزاير سهگانه با رنگ و متعلق به ايران ترسيم شده است. همچنن متوان از اطلس لندن 1873، اطلس ارنست امبروسيوس 1922، اطلس بيلفيلد 1899، اطلس
هارمسورث قرن 19 لندن و ... در همن خصوص نام برد.
- دايرهالمعارفهاي بزرگ جهان مانند فرانسه، دايرهالمعارف بريتانيكا، دايرهالمعارف لاروسكا، امريكانا و ... تمام دايرهالمعارفهاي مشهور از قديم تاكنون خليج فارس را با همين واژه ثبت نمودهاند
۱۳۸۶ اسفند ۲۰, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر